دفتر مجازي محمد حسن محقق معين
(مقالات)


Saturday, August 02, 2003

امنيت سرمايه و دو كلمه حرف حساب در باره آن

به نام آن كه جان را فكرت آموخت
فروغ دل به نور جان بر افروخت

اين روزها پس ازفروكش نمودن ظاهري آشوب هاي اجتماعي از سطح معابرعمومي در تهران و برخي ديگر از شهر هاي ايران،موضوع برقراري امنيت سرمايه ازسوي حكومت ايران تبليغ مي گردد.
سرمايه به چيز انباشت شده اطلاق مي گردد.براي مفهوم پردازي وروشن شدن ابعاد مفهومي سرمايه،مسامحتا اين چيز را مي توان به سه نوع متداخل اما در قرارداد ما مجزا،تفكيك كردكه عبارتند از:تجربه ،فكر ومال.
در اين نوشته، انباشت تجربه را سرمايه اجتماعي،انباشت فكر را سرمايه انساني وانباشت مال را سرمايه مادي مي ناميم.
اگر حكومت ايران واقعا به دنبال تامين امنيت سرمايه است! پيشنهاد مي شود به تامين امنيت براي هرسه بعد سرمايه بپردازد.
مردم ايران ازهزاره ها،صده ها ،دهه ها وسالهاي پيش،به تدريج ودر تعامل با يكديگر
ومحيط هاي نزديك ودور ،به انباشت تجربياتي پرداخته اند كه مايل نيستندآن را انكار كرده،دور ريخته ويا استفاده ننمايند.حكومت ايران اگر خود را باخواست مردم در اين زمينه ها هماهنگ كند،موفق به تامين امنيت سرمايه اجتماعي مي گردد.
بخشي از سرمايه اجتماعي در قالب فكر وانديشه در حوزه هاي مختلف است.كه آن را سرمايه انساني مي دانيم.كوس رسوائي حكومت ايران در ناموفق بودن از تامين امنيت سرمايه انساني وفكري ايرانيان را گزارشات خودش درباب فرار مغزها بر بام دنيا پراكنده است ونيازي به توضيح بيشتر ندارد.به نظر اين قلم مهمترين مزيت اقتصادي ايران درحال حاضر،در همين بعد سرمايه است.اما متاسفانه به راحتي وبه رايگان چوب حراج برآن زده است.تامين اميت سرمايه انساني وفكري در ايران،منوط به عقب نشيني يكپارچه حكومت ايران به پشت ديوار هاي قانون،و بويژه قانون اساسي هنوز معتبر جمهوري اسلامي است.

وبالاخره تامين امنيت سرمايه مادي منوط به تامين امنيت سرمايه اجتماعي وسرمايه انساني همه ايرانيان در داخل و خارج از كشور ومدارا وتعامل منطقي با جهانيان است.
حكومت فعلي ايران بدون وابستگي به بيگانه و فروش استقلال كشور،در صورتي باثبات خواهد ماندكه آشوب هاي اجتماعي را هم از سطح معابر و هم از سطوح ذهن ودل ايرانيان به صورتي عميق،باطني وپايدار رفع نمايد.فرو نشاندن عصيان مردم يا بخشي از آنها به ضرب :زور وزر وتزوير،را كه همه حاكمان ستمگر ايران وجهان تا كنون تجربه كرده اند و نتيجه اش را هم ديده اند!

جهان يادگار است وما رفتني
به گيتي نماند به جز گفتني

خدايا! تو شاهد باش كه تلاش كردم دو كلمه حرف حساب راجع به امنيت سرمايه در ايران بزنم.

خدايا !گوش هاي ما را شنوا،چشمان ما را بينا ودل هاي ما را به نور خودت منوركن.

خدايا ! سرمايه هاي اجتماعي ،انساني ومادي اين ملت را حفظ وزمينه هاي پيشرفت ايران وايرانيان را فراهم فرما.

خدايا ! ملت ايران را در جامعه جهاني سرافراز فرما.

يا مقلب القلوب واالبصار يا مدبر اليل والنهار يا محول الحول وا لاحوال حول حالنا الي احسن الحال.
آمين يا رب العالمين.

شش ونيم صبح چهارشنبه چهارم تيرماه 1382
كن،تهران ،ايران
محمد حسن محقق معين(مقني زاده سابق)


Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  1:09 AM  || 

جستا ر دوم :بررسي ميزان تحقق برنامه حكومت ايران براي ارتقاء سرمايه انساني كاركنان دولت در سال 1380در اجراي برنامه سوم توسعه


براساس ماده 150 قانون برنامه سوم توسعه دولت موظف شده است ساليانه يك درصد از اعتبارات جاري وعمراني خود رابراي طراحي واجراي دوره هاي آموزش ضمن خدمت كاركنانش هزينه نمايد.

در اين بررسي با صرف نظر كردن از كيفيت طراحي واجرا وتوزيع اين آموزشها در ميان آحاد كاركنان دولت صرفا يه بيان ميزان تحقق هدف كمي تعيين شده در ماده 150بااستفاده ازيك سند رسمي دولتي تهيه شده توسط سازمان مديريت وبرنامه ريزي كشور تحت عنوان:"گزارش اقتصادي ونظارت بر عملكرد سال دوم برنامه سوم توسعه سال 1380" مي پر دازيم. اين سند رسما توسط رئيس جمهور به مجلس شوراي اسلامي ارائه شده است.

در صفحه 32 اين سند مبلغ 104772 ميليارد ريال به عنوان اعتبارات جاري
ومبلغ 6/24087 ميليارد ريال به عنوان اعتبارات عمراني دولت درسال
1380 درج گرديده است.

درصفحه 807 اين گزارش مبلغ مصوب اعتبارات آموزش كاركنان دولت در سال 1380 از محل اعتبارات جاري وعمراني مبلغ 7/123 ميليارد ريال اعلام شده است.

اين مبلغ فقط 09/ درصد(نه صدم درصد)از سرجمع اعتبارات جاري وعمراني دولت ايران در سال 1380 است. با اين حساب حكومت ايران 91 درصد سرمايه گذاري پيش بيني شده در برنامه سوم توسعه براي ارتقاء سرمايه انساني در اختيارش را پيش بيني نكرده است. يعني در سال 1380 براي آموزش كاركنان دولت به جاي پيش بيني 1288 ميليارد ريال 123 ميليارد ريال پيش بيني شده است.

معناي ديگر اين ارقام آن است كه به فرض تخصيص صد درصد اعتبارات پيش بيني شده درسال 1380 براي آموزش كاركنان دولت 91 درصد از تعهدات برنامه اي حكومت ايران براي ارتقاء سرمايه انساني براساس برنامه سوم توسعه اساسا در برنامه سا ليانه دولت در سال 1380 پيش بيني نشده است!!

در صفحه 807 سند مورد بررسي دولت در سال 1378 مبلغ 3 ميليارد ريال بودجه صرف آموزش كاركنانش نموده است .مبلغ مصوب بودجه آموزش كاركنان دولت براي سال 1379 در همين صفحه سند 6/200 ميليارد ريال اعلام شده است.

مقايسه ارقام اعتبارات عملكرد ومصوب بودجه دولت ايران در سه سال متوالي 1378و 1379 و1380 نشان مي دهد كه اعوجاج كامل در اين زمينه وجود داشته است.


نتيجه مي گيريم كه برنامه حكومت ايران براي ارتقاء سرمايه انساني در اختيارش
شباهت وقرابتي با آنچه در ادبيات برنامه ريزي برنامه ناميده مي شود ندارد.

نگارنده تاكنون ارائه طريق ونقدي از جناح سياسي منتقد دولت وجناح طرفدار دولت و مقامات جمهوري اسلامي در خصوص اين موضوع نشنيده است ونه ديده است. شايداين موضوع از موضوعاتي است كه محل اختلاف نيست.

در صفحه 795 همين سند به ضرورت شفاف سازي بودجه هاي آموزش كاركنان در دستگاههاي اجرائي اشاره شده است.نويسندگان اين سند با وجود داشتن اطلاعات كافي در اين زمينه راسا اقدامي براي شفاف كردن ننموده اند. لذانگارنده در حد اطلاعات وفرصتي كه در اختيار داشت تلاش در عمل به ضرورت اعلام شده توسط نويسندگان اين سند رسمي دولتي نمود.

Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  1:03 AM  || 

جستار اول:گزارشي از همايش چالش ها وچشم اندلز هاي توسعه ايران




به نظر من تمام منظور ومقصود همايش كه از دوازدهم تا پانزدهم اسفند ماه سال 1381 در تهران برگزار شد ؛ در دو نماد آن آشكارا متجلي است.

نماد اول، شاه بيت گزارش آغازين همايش است كه سروده اي ازفردوسي است

جهان يادگار است وما رفتني
به گيتي نماند به جز گفتني

ديگر نماد همايش، چشمي است در ايران به وسعت همه سرزمين كه در حصار قلعه اي قرار
گرفته است. تيزي هائي از بيرون ودرون برايران زخم مي زند. نوار نازك سه رنگي كه نشاني از پزچم ايران است نيز ديده مي شود. دروسط مردمك چشم دايره سفيدي وجود دارد كه همچون مكسك تفنك ،جائي را نشانه گرفته است .همه اينها درمتني سرخ باحاشيه ناقص سياه رنگي محصور است. چشم به چه چيزي دوخته شده است؟ در پي چيست! نمي دانم.

اين چشم بعد ها در يادمان مرحوم دكتر عظيمي در دانشكده اقتصاد دانشگاه علامه ودر رساي او تعبير به چشم نگران ايران شد.البته نمادها به تعداد آدم ها قابل تعبير است . حرف من اين است كه دكتر عظيمي با انتخاب اين دو نماد براي همايش همه حرف خود را زده است. ...

اينك سه ماه از برگزاري اين همايش گذشته است. برنامه ريزي و اجراي همايش بي نظير بود . من در هر چهار روزآن ودر 7 نشست از 35 نشست فعالانه شركت داشتم .من در سمينار ها وهمايش هاي زيادي در داخل كشور شركت كرده ام ! مشابه اين همايش از نظر كيفيت مديريت وامكان اظهار نظر شركت كنندگان ونظر خواهي مفيد وبرنامه اي را نديده بودم.

يادم هست در روز آخرهمايش وقتي كه دكتر عظيمي به علت بستزي بودن در بيمارستان نتوانست در جلسه اختتاميه شركت كند از بهرام سحابي مرد شماره 2 همايش پرسيدم كه موضوعات مطرح شده در همايش چگونه پيگيري خواهد شد؟
سحابي جواب داد همه چيز به سلامت دكتر بستگي دارد! با اينكه در هر هفت نشست ، صحبت كرده ومسائلي را مطرح نمودم ؛همچنين در هر نشست فرم نظر خواهي را پر كرده كه درآن شماره تلفن دسترسي هم پرسيده شده بود واعضاي هيات رئيسه نشست ها تاكيد مي كردند كه با شما تماس خواهيم گزفت ومباني انديشه اي برنامه چهارم توسعه از خلال همين تأ ملات شكل خواهد گرفت تا امروز كسي تماسي نگرفته است.

امروزاز صبح تلاش كردم با سحابي تماس بگيرم آلان كه ساعت 7 بعد از ظهر است هنوز نتوانسته ام با او كه اينك تنها مانده است صحبت كنم وبگويم كه آيا شد آنچه نبايد مي شد؟
به نظر مي رسد كه نبود دكتر عظيمي اثر مخرب وواضحي بر پيگيري دستاوردهاي اين همايش گذاشته باشد.در هر صورت انشاءالله در روز ها وهفته هاي آينده گزارشاتي از اين همايش خواهم نوشت.


محمد حسن محقق معين
يكشنبه 11 خرداد 1382

Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  1:02 AM  || 

جستارهائي در تدوين برنامه يازدهم توسعه ايران

به نام آنكه جان رافكرت آموخت
فروغ دل به نور جان برافروخت

سلام،من يك پژوهشگر اقتصادي ويا متخصص در برنامه ريزي نيستم. بلكه معلم ومحققي علاقه مند به مباحث: آموزش وپرورش به طور عام وتوسعه كشور به طور خاص بوده واز پيشينه تحصيلي علوم اجتماعي و رويكرد ICT برخوردارم.( به لطف وكرامت پروردگار) معمولا در همايش ها وسمينارها ئي كه پيرامون اين موضوعات از 10 سال گذشته تا كنون در كشور برگزار شده در صورت اطلاع با ويا بدون مقاله شركت كرده ام. از اين سابقه وتجربه ، نتيجه مي گيرم كه حداقل فردي ذي نفع دراين مقولات مي باشم!!

سال 1382 ،سال تدوين برنامه دهم توسعه كشور (با احتساب دو برنامه توسعه تدوين شده واجرا نشده ششم رژيم گذشنه واول رژيم فعلي)مي باشد.مرحوم دكترحسين عظيمي كه او رابسيار دوست مي داشتم؛.بنا داشت كه مباني انديشه اي برنامه چهارم توسعه را قبل از شروع تدوين آن در بياورد؛وبلكه از اين هم بيشتر وي معتقد بود كه تدوين برنامه توسعه كار كارمندان ومديران فصل به فصل سازمان برنامه وبودجه (مديريت وبرنامه ريزي فعلي )، نيست بلكه كار نخبگان علمي اجرائي كشور است؛وآنان صرفا نقش دبرخانه اي دارند .اما عجل اورا ياري نداد كه اين انديشه را تحقق بخشد.البته اگر اجل هم ياري مي داد ! معلوم نيست كه ساختار و تشكيلات مديريت ملي كشور به او اجازه اين كار را مي داد !!

از آنجا كه به شاه بيت فردوسي بزرگمرد كويري ايران معتقدم كه سروده است:

جهان يادگار است وما رفتني
به گيتي نماند به جز گفتني

ونيز اين كه بر اين باورم كه:

آگاهي سر آغاز فرزانگي است

وبا لاخره هم آواي شيخ اجل سعدي هستم آنجا كه مي گويد :

تا بدانند اين خداوندان ملك
كز بسي خلق است دنيا يادگار
اين همه رفتند وما، اي شوخ چشم
هيچ نگرفتيم از ايشان اعتبار


لذا تصميم گرفته ام كه با مدد كفار ومهاجمين فرهنگي! تا نرفته ام گفتني هايم را بيشتر از گذشته بپراكنم ؛شايد آگاهي بخش باشد و كمكي به فرزانگي خودم وديگر فرزندان ميهنم! چه خداوندان ملك را خوش بيايد وچه نيايد.!

در يك سال اخير در چند نشست علمي پژوهشي شركت كرده ام وحرف هائي زده وشنيده ام كه به اميد خدا قصد دارم به تدريج در اين صفحه آنها را آفتابي كنم !
اين نشست ها از اين قرارند:

1- سمينار ارائه نتايج طرح جامع نياز سنجي نيروي انساني متخصص و سياست گذاري توسعه منابع انساني كشور كه در در خرداد 1381 برگزار شد.
2- كنگره راهبرد هاي توسعه علمي كشور كه در آذر ماه سال 1381 برگزار گرديد.
3- همايش چالشها وچشم اندازهاي توسعه ايران كه در اسفند ماه 1381 با همت استاد فرزانه مرحوم دكتر حسين عظيمي به خوبي ودرستي وشكوه برگزار گرديد.
4- اولين همايش آموزش الكترونيكي كشور كه در خرداد ماه جاري( 1382 ) برگزار شد.
البته در نشست هاي علمي ديگري نيز شركت كرده ام كه انشاءالله در همين صفحه دست آوردها و نظرات خود را پيرامون آن در چارچوب آمادگي براي تدوين برنامه چهارم توسعه تقديم خواهم كرد.به اميد اينكه ارباب فضل با تسلي شيرازي هم راي گردند آن جا كه سروده است:

شايد كه گفتگوي تو باشد در اين ميان
هر قصه اي كه هست به عالم شنيدني است.

محمد حسن محقق معين (مقني زاده سابق)
پنجشنبه هشتم خرداد ماه 1382

Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  1:01 AM  || 



Thursday, May 29, 2003

مديريت‌ جهادي‌(آرماني بر باد رفته،بمناسبت گراميداشت بيست وپنجمين سالروز تاسيس جهاد سازندگي در خاطرم)

مديريت‌ جهادي‌

محمدحسن‌ مقني‌ زاده‌
شهريور1377


حماسه‌ دوم‌ خرداد سال‌ 76 مرحله‌ جديدي‌ ازتاريخ‌ انقلاب‌ اسلامي‌ رارقم‌ زد كه‌ مهمترين‌ مشخصه‌ آن‌ مشاركت‌ آگاهانه‌ مردم‌ براي‌ انجام‌ اصلاحات‌ درنظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ درآستانه‌ بيست‌ سالگي‌ آن‌ بود . ازجمله‌ اصلاحات‌ مورد درخواست‌ مردم‌ ، اصلاح‌ درنظام‌ اداري‌ كشوراست‌ كه‌ اين‌ مولود بيست‌ ساله‌ هنوز موفق‌ به‌ انجام‌ آن‌ نشده‌ است‌ .
اهميت‌ نظام‌ اداري‌ ومديريتي‌ كشور براي‌ انجام‌ اصلاحات‌ درزمينه‌ هاي‌ ديگر نيز امري‌ بديهي‌ ومورد قبول‌ همگان‌ است‌ . اصلاحات‌ درهمه‌ زمينه‌ هاازجمله‌ در نظام‌ اداري‌ كشور نيازمند برنامه‌ والگو است‌ . رئيس‌ جمهورعزيزمان‌ آقاي‌ خاتمي‌ دربازديدازوزارت‌ جهادسازندگي‌ درجمع‌ جهادگران‌ گفتند كه‌ اين‌ الگو بايد الگوئي‌ متناسب‌ باسلوك‌ اجتماعي‌ ، فرهنگي‌ ، ديني‌ وملي‌ خودمان‌ باشد .
يكي‌ ازالگوهاي‌ مديريت‌ مشاركتي‌ كه‌ بلافاصله‌ پس‌ ازانقلاب‌ بانفس‌ گرم‌ روح‌ خدا دركالبد انقلابي‌ ايران‌ اسلامي‌ به‌ همت‌ جوانان‌ ، پيران‌ ، كودكان‌ ، زنان‌ ، مردان‌ ، دختران‌ وپسران‌ اين‌ مرز وبوم‌ دميده‌ شد . جهادسازندگي‌ نام‌ گرفت‌ . رئيس‌ جمهورمحترم‌ درهمين‌ بازديد برلزوم‌ كارپژوهشي‌ توسط‌ بدنه‌ علمي‌ جهادسازندگي‌ براي‌ شناخت‌ " مديريت‌ جهادي‌ " باهدف‌ بهره‌ گيري‌ ازاين‌ الگو دراصلا ح‌ ساختارمديريتي‌ كشور تأكيدات‌ مكرري‌ نمودند.
اين‌ مقاله‌ به‌ قصد مشاركت‌ درانجام‌ اين‌ وظيفه‌ كه‌ نگارنده‌ بيش‌ ازده‌ سال‌ است‌ آنرااحساس‌ نموده‌ وانجام‌ آنرادنبال‌ كرده‌ واينك‌ باتذكر آقاي‌ خاتمي‌ سنگيني‌ آن‌ برفكروذهنش‌ بيشتر احساس‌ ميشود نوشته‌ شده‌ است‌ .
كسب‌ هرگونه‌ شناخت‌ علمي‌ ازمديريت‌ جهادي‌ مستلزم‌ استفاده‌ ازروش‌ تحقيق‌ مناسب‌ بااين‌ پديده‌ است‌ دراين‌ مقاله‌ سعي‌ در معرفي‌ كليات‌ اين‌ روش‌ داريم‌ . اما قبل‌ ازآن‌ لازم‌ است‌ باجهادسازندگي‌ كه‌ محيط‌ فعاليت‌ " مديريت‌ جهادي‌ " است‌ .وهمچنين‌ انگيزه‌ هاي‌ تشكيل‌ آن‌ آشناشويم‌ .
گذر انقلاب‌ اسلامي‌ ازمرحله‌ تخريب‌ به‌ مرحله‌ سازندگي‌ ، لزوم‌ گسترش‌ وتعميق‌ فرهنگ‌ اسلامي‌ وانقلاب‌ درروستاها،پاسخگوئي‌ ورفع‌ معضلات‌ سياسي‌ ، نظامي‌ واجتماعي‌ اوائل‌ پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ درمناطق‌ بحراني‌ كشور ، ضرورت‌ توجه‌ جدي‌ به‌ خالص‌ ترين‌ ، توليد كننده‌ ترين‌ و محرومترين‌ آحاد جامعه‌ يعني‌ روستائيان‌ ، دگرگوني‌ ارزش‌ ها، آمادگي‌ وجوشش‌ عمومي‌ مردم‌ براي‌ حضورومشاركت‌ جدي‌ در امور كشور ، عدم‌ كفايت‌ ادارات‌ موجود وباقيمانده‌ ازقبل‌ براي‌ فعاليت‌ سازنده‌ ، ضرورت‌ دستيابي‌ به‌ خودكفاي‌ وبالاخره‌ وجود رهبري‌ بي‌ بديل‌ امام‌ خميني‌ (ره‌) دررأس‌ اموركشور انگيزه‌ هاي‌ تشكيل‌ جهادسازندگي‌ بودند .
پيام‌ امام‌ خميني‌ (ره‌) در 27 خرداد سال‌ 1358 آغاز حركت‌ شورا انگيز جهادسازندگي‌ است‌ . براي‌ شناخت‌
" مديريت‌ جهادي‌ " دقت‌ وتعمق‌ دراين‌ پيام‌ تاريخي‌ ضرورت‌ تام‌ دارد . دراين‌ پيام‌ اصول‌ وارزشهاي‌ بنيادي‌ جهادسازندگي‌ ترسيم‌ شده‌ است‌ . امام‌ (ره‌) حضور ومشاركت‌ مردم‌ درجهاد راتضمين‌ كننده‌ سلامت‌ آن‌ ميدانند ايشان‌ دراولين‌ سالگرد جهادسازندگي‌ فرموده‌ اند : ... يكي‌ از نهادهائي‌ كه‌ ازخود ملت‌ جوشيد و متكفل‌ آن‌ خود ملت‌ بود همين‌ جهادسازندگي‌ بود كميته‌ ها و پاسداران‌ و همه‌ اينها نهادهاي‌ تازه‌ و جديد بدون‌ اينكه‌ يك‌ سازمان‌ دركار باشد ، خود مردم‌ درست‌ كردند و مادامي‌ كه‌ اين‌ معني‌ باشد كه‌ مردم‌ خودشان‌ رابراي‌ ساختن‌ موظف‌ بدانند آسيب‌ نخواهند ديد ... كاري‌ بكنيد كه‌ اين‌ كلمه‌ يدالله مع‌ الجماعه‌ ازدستشان‌ نرود. اگر جماعتهاباهم‌ باشند وايده‌ اسلامي‌ باشد دست‌ خدا همراه‌ شماست‌ . ...
از پيامهاي‌ امام‌ (ره‌) و واقعيت‌ وجودي‌ جهادسازندگي‌ در سالهاي‌ اوليه‌ متوجه‌ ميشويم‌ كه‌ كارجهادسازندگي‌ و مديريت‌ آن‌ پديده‌ اي‌ منحصر به‌ فرد ، تاريخي‌ وكم‌ سابقه‌ است‌ . جهادسازندگي‌ تجربه‌ اي‌ حاكي‌ از دنياطلبي‌ وآخرت‌ جوئي‌ همزمان‌ است‌ . همراهي‌ تكنيك‌ ومعنويت‌ ، دين‌ وپيشرفت‌ است‌ .
جهادسازندگي‌ نشان‌ داد كه‌ اولاً دو موضوع‌ دنياوآخرت‌ وتوجه‌ به‌ مسائل‌ تكنيكي‌ و سازندگي‌ باتوجه‌ به‌ مسائل‌ ديني‌ واسلامي‌ برخلاف‌ نظرات‌ مقابل‌ آن‌ ، قابل‌ جمع‌ است‌ . ثانيا" جوانان‌ تحصيلكرده‌ ودانشجو، مردم‌ عادي‌ ، زنان‌ ومردان‌ ، شهري‌ ها و روستائيان‌ جهان‌ سوم‌ جرأت‌ پرداختن‌ به‌ فعاليتهاي‌ بزرگ‌ وبعضاً بسيار تكنيكي‌ وفني‌ رادارند . ثالثاً سازماندهي‌ اين‌ فعاليتهاي‌ مردمي‌ به‌ شكلي‌ ساده‌ امكانپذيراست‌.
فعاليتهاي‌ پرشتاب‌ مردم‌ در جهاد سازندگي‌ ومديريت‌ جهادي‌ بزودي‌ اثرات‌ زيادي‌ برجاي‌ گذاشت‌ . مشكلاتي‌ رابرطرف‌ كرد و نفوذ گسترده‌ و عميقي‌ بدست‌ آورد . مشكلاتي‌ ايجاد كرد وباموانعي‌ روربرو شد . جهادگران‌ ، سازمان‌ هاي‌ اداري‌ ، سياستمداران‌ ، روحانيان‌ ، قانون‌ گزاران‌ وآحاد مردم‌ درشرايط‌ متغيرمحيط‌ ودر گذرزمان‌ واقعيت‌ سيال‌ جهاد سازندگي‌ ومديريت‌ آن‌ راتحقق‌ بخشيده‌اند .متأسفانه‌ تاكنون‌ نه‌ تنهافعاليتهاي‌ پژوهشي‌ قابل‌ توجهي‌ ، متناسب‌ بابزرگي‌ موضوع‌ " مديريت‌ جهادي‌ " صورت‌ نگرفته‌ بلكه‌ درفعاليتهاي‌ اندك‌ پژوهشي‌ انجام‌ شده‌ نيز شيوه‌ " مديريت‌ جهادي‌ " بدرستي‌ تبيين‌ وفرموله‌ نشده‌ وپشتوانه‌ نظري‌ درخورنيافته‌ است‌.
موضوعي‌ كه‌ در اين‌ مقاله‌ قصد پرداختن‌ به‌ آن‌ راداريم‌ معرفي‌ روش‌ پژوهشي‌ مناسب‌ براي‌ شناخت‌ " مديريت‌ جهادي‌ " است‌ . تابراساس‌ آن‌ بتوانيم‌ به‌ الگوي‌ مديريت‌ مشاركتي‌ متناسب‌ باويژگي‌ هاي‌ فرهنگي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ دست‌ يافته‌ وبوسيله‌ آن‌ گامي‌ درجهت‌ اصلاح‌ نظام‌ اداري‌ وساختار مديريتي‌ كشور وبه‌ تبع‌ آن‌ اصلاحات‌ ديگر مورد درخواست‌ مردم‌ برداريم‌ .
نظام‌ اداري‌ دراصل‌ شكلي‌ ازدموكراسي‌ است‌ زيرا كارايي‌ را بالا مي‌ برد وقانون‌ رابرقرارميسازد . اگربروكراسي‌ بدرستي‌ درجائي‌ اجراشود تبعيض‌ ازبين‌ ميرود وهمه‌ دربرابر قانون‌ مساوي‌ خواهند بود . بنابراين‌ يك‌ بروكراسي‌ خوب‌ نه‌ تنها كارآمد ومؤثر است‌ بلكه‌ پايه‌ واساس‌ جامعه‌ مدني‌ است‌ . بروكراسي‌ بر سلسله‌ مراتب‌ ، رسميت‌ وتخصص‌ استواراست‌ امادربهترين‌ شكل‌ آن‌ خشك‌ وبي‌ روح‌ است‌ و توان‌ انجام‌ كارهاي‌ فوق‌ العاده‌ راندارد . امابرخي‌ از نظام‌ هاي‌ اداري‌ ازجمله‌ نظام‌ اداري‌ جامعه‌ خودمان‌ رانميتوان‌ بروكراسي‌ ناميد چون‌ برتخصص‌ و قانون‌ استوار نيستند واين‌ همان‌ چيزي‌ است‌ كه‌ ازآن‌ بدرستي‌ بعنوان‌ قرطاس‌ بازي‌ وكاغذ بازي‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ . فساد وناكارآمدي‌ نظام‌ هاي‌ اداري‌ ازعوامل‌ موجده‌ انقلابهاي‌ اخيربوده‌ است‌ . انقلابهاپس‌ از پيروزي‌ بانظامهاي‌ اداري‌ بجاي‌ مانده‌ ازرژيم‌ پيشين‌ باخشونت‌ برخورد كرده‌ وسعي‌ در شكل‌ دهي‌ بروكراسي‌ جديد نموده‌ اند . امادر انقلاب‌ اسلامي‌ كه‌ درانگيزه‌ انقلاب‌ و قيام‌ وكيفيت‌ مبارزه‌ وپيدايش‌ باديگر انقلابهاتفاوت‌ داشته‌ ازعنصرتخريب‌ وويرانگري‌ قبل‌ وبعد از پيروزي‌ درحداقل‌ ممكن‌ استفاده‌ شده‌ است‌ . ازجمله‌ برخورد انقلاب‌ اسلامي‌ بانظام‌ اداري‌ بجاي‌ مانده‌ اززژيم‌ شاهي‌ بدليل‌ ماهيت‌ غير ويرانگر انقلاب‌ ، منجر به‌ فروپاشي‌ آن‌ نشده‌ ، بلكه‌ به‌ جز چند سازمان‌ مخوف‌ پليسي‌ وامنيتي‌ كه‌ منحل‌ شدند مابقي‌ نظام‌ اداري‌ صرفاً باتغيير مديران‌ ارشد مواجـه‌ شدند. اما دركنار اين‌ نظام‌ اداري‌ درفضاي‌ مساعد انقلابي‌ مجموعه‌ هاي‌ خودجوشي‌ تشكيل‌ شد كه‌ " نهاد انقلابي‌ " نام‌ گرفتند . اين‌ نهادهاهمان‌ گروههاي‌ مبارزاتي‌ قبل‌ ازانقلاب‌ بود كه‌ براي‌ پيروزي‌ وبه‌ ثمر رساندن‌ انقلاب‌ تلاش‌ كردند واينك‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ خواهان‌ تداوم‌ آن‌ ازراه‌ حفظ‌ دست‌ آورد هايش‌ سازندگي‌ وخدمت‌ به‌ مردم‌ بودند .
در نهادها روابط‌ صميمي‌ وانساني‌ جاي‌ روابط‌ رسمي‌ واداري‌ راگرفت‌ . روابطي‌ كه‌ از انگيزه‌ هاي‌ دروني‌ انسانها سرچشمه‌ ميگيرد . بنابراين‌ برخلاف‌ بروكراسي‌ كه‌ براساس‌ قانون‌ و عقلانيت‌ شكل‌ ميگيرد نهادهابراساس‌ ارزش‌ ها و تعهدات‌ تأسيس‌ شدند. شناخت‌ " مديريت‌ جهادي‌ " مستلزم‌ شناخت‌ همين‌ ارزش‌ ها و تعهدات‌ است‌ . نهادها مثل‌ هرسازمان‌ ديگر كه‌ براي‌ پاسخ‌ به‌ نياز جامعه‌ تشكيل‌ مي‌ شود بناچار تغيير مي‌ كنند وخود رابا محيط‌ تطبيق‌ مي‌ دهند اين‌ تطبيق‌ به‌ دوشكل‌ امكانپذير است‌ :
1- تطبيق‌ بدون‌ قيد وشرط‌ نهاد باشرايط‌ محيط‌
2- تطبيق‌ براساس‌ ارزشهاي‌ بنيادي‌ نهاد باشرايط‌ محيط‌
اگريك‌ نهاد فقط‌ بخواهد خودش‌ راتطبيق‌ دهد روبه‌ فناست‌. نهاد بايد بتواند محيط‌ رادستكاري‌ ودرآن‌ تغيير ايجاد كند كه‌ اين‌ يك‌ رفتارفعال‌ براي‌ نهاد محسوب‌ ميشود . بنابراين‌ ممكن‌ است‌ نام‌ يك‌ سازمان‌ نهادانقلابي‌ باشد ولي‌ بدليل‌ ازدست‌ دادن‌ ارزش‌ هاي‌ بنيادي‌ اش‌ ازنهاد فقط‌ نام‌ آن‌ برايش‌ باقيمانده‌ باشد .
تجربه‌ جهاد سازندگي‌ ومديريت‌ جهادي‌، رسيدن‌ به‌ سازندگي‌ همزمان‌ معنوي‌ ومادي‌ باانگيزه‌ الهي‌ ازطريق‌ وسايل‌ خاص‌ است‌ ممكن‌ است‌ سازندگي‌ وپيشرفت‌ باانگيزه‌ مادي‌ و بااستفاده‌ ازوسايل‌ ديگري‌ حتي‌ بنحو بالاتر تحقق‌ يابد. بنابراين‌ نمي‌ توان‌ " مديريت‌ جهادي‌ " راصرفاً ازراه‌ معرفي‌ نتايج‌ وعملكرد فعاليت‌ ها وكارآئي‌ تبيين‌ نمود. بلكه‌ براي‌ تبيين‌ " مديريت‌ جهادي‌ " بايد درباره‌ انگيزه‌ ها ووسايل‌ رسيدن‌ به‌ اهداف‌ تحقيق‌ كرد.
بايدارزشهاي‌ بنيادي‌ نهاد جهاد سازندگي‌ را شناخت‌ . اين‌ ارزشها ازمفهوم‌ " جهاد " وبطوركلي‌ ازدين‌ اسلام‌ نشأت‌ گرفته‌ است‌.
ماكس‌ وبر دانشمند آلماني‌ درپي‌ فهم‌ تأثير نظام‌ ارزشي‌ فكري‌ مذهب‌ پروتستان‌ ازدين‌ مسيحيت‌ بررفتارهاي‌ اخلاقي‌، اقتصادي‌، سياسي‌ پروتستانها، كتاب‌ معتبر اخلاق‌ پروتستان‌ وروح‌ سرمايه‌ داري‌ رانوشته‌ است‌. اهميت‌ كار ماكس‌ وبر درروش‌ تحليل‌ نظامهاي‌ كنش‌ اجتماعي‌ است‌ كه‌ دردرون‌ آن‌ ارزشها وباورها ونيز نيروهاي‌ اقتصادي‌ بركنش‌ ها تأثير مي‌ گذارند. ماكس‌ وبر يك‌ نظام‌ يكطرفه‌ تأثير ذهن‌ برعين‌ و ياعين‌ برذهن‌ راارائه‌ نكرده‌ است‌ بلكه‌ باتبيين‌ دوطرفه‌، ديدگاهي‌ جامع‌ ارائه‌ داده‌ است‌. دريك‌ كلام‌ ماكس‌ وبر به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيده‌ است‌ كه‌ ارزش‌ هاي‌ فرهنگي‌ واعتقادات‌ مي‌ تواند جهت‌ گيري‌ روانشناختي‌ كنشگران‌ را تغيير داده‌ والگوهاي‌ كنش‌ اجتماعي‌ جديدي‌ رابسازد. روش‌ تحقيقي‌ كه‌ ماكس‌ وبربراي‌ تبيين‌ ارتباط‌ نظام‌ ارزشي‌ فكري‌ پروتستان‌ بانظام‌ سرمايه‌ داري‌ جديد به‌ عنوان‌ يك‌ پديده‌ منحصر به‌ فرد بكار برد را مي‌ توان‌ " روش‌ تحقيق‌ در شباهتهاي‌ ساختاري‌ " ناميد. دراين‌ روش‌ پژوهشگري‌ كه‌ قصد تبيين‌ پديده‌ منحصر به‌ فرد رادارد به‌ آشكاركردن‌ رابطه‌ منطقي‌ ميان‌ نظام‌ ارزشي‌ و پديده‌اي‌ كه‌ مي‌ خواهد تبيين‌ كند مي‌ پردازد. في‌ المثل‌ براي‌ تبيين‌ پديده‌ منحصربه‌ فرد " مديريت‌ جهادي‌ " بايستي‌ بتوانيم‌ رابطه‌ اين‌ پديده‌ رابا مفهوم‌ " جهاد " كه‌ يك‌ نظام‌ ارزشي‌ است‌ بطورمنطقي‌ روشن‌ كنيم‌ .
ريمون‌ بودون‌ مؤلف‌ كتاب‌ روش‌ هاي‌ جامعه‌ شناسي‌ در توضيح‌ " روش‌ تحقيق‌ درشباهتهاي‌ ساختاري‌ " بااشاره‌ به‌ اينكه‌ موضوعي‌ كه‌ ماكس‌ وبر مطرح‌ مي‌ كند يك‌ رويداد تاريخي‌ منحصربه‌ فرد است‌ ودرهيچ‌ جامعه‌ و درهيچ‌ زمان‌ ديگر رشد سرمايه‌ داري‌ غربي‌ ديده‌ نشده‌ است‌، براين‌ نكته‌ تأكيد دارد كه‌ ماكس‌ وبر مي‌ خواهد بداند كه‌ چرا رفتارهاي‌ تاريخي‌ بي‌ سابقه‌اي‌ كه‌ مشخصه‌ كارفرماي‌ سرمايه‌ داراست‌ امكان‌ رشد يافته‌ است‌ ؟ " بودون‌ " پاسخ‌ " وبر " به‌ اين‌ سئوال‌ رااين‌ چنين‌ بيان‌ كرده‌ است‌ : " نظام‌ هدف‌ و وسيله‌اي‌ كه‌ كارفرماي‌ سرمايه‌ داري‌ بر مي‌ گزيند شبيه‌ نظام‌ هدف‌ و وسيله‌اي‌ است‌ كه‌ مذهب‌ پروتستان‌ و مخصوصاً كالوينيسم‌ به‌ انسان‌ القاء مي‌ كند. « وبر » سعي‌ نمي‌ كند كه‌ مجموع‌ علتهايي‌ را كه‌ ممكن‌ است‌ درتبيين‌ پيدايش‌ سرمايه‌ داري‌ به‌ كارآيند روشن‌ كند. بلكه‌ بيشتر همّ خود راصرف‌ اثبات‌ خويشاوندي‌ ساختاري‌ ميان‌ يك‌ نظام‌ رفتاري‌ بيسابقه‌ ازلحاظ‌ تاريخي‌ يعني‌ رفتار كارفرماي‌ غربي‌ ويك‌ نظام‌ بازهم‌ بيسابقه‌ هدف‌ ووسيله‌ عرضه‌ شده‌ توسط‌ كالوينيسم‌ مي‌ كند . "
روش‌ ماكس‌ وبر هنگام‌ تحليل‌ پديده‌ هاي‌ اجتماعي‌ پيچيده‌اي‌ نظيراين‌ دو پديده‌ داراي‌ دومرحله‌ اصلي‌ است‌ : مرحله‌ اول‌ : ساختن‌ انواع‌ آرماني‌ * مرحله‌ دوم‌ : جستجوي‌ روابط‌ منطقي‌ ساختاري‌ ميان‌ اين‌ انواع‌
نمونة‌ آرماني‌ سرمايه‌ داري‌ جديد رابراي‌ مثال‌ باصفات‌ : انباشت‌ سرمايه‌، محاسبه‌ عقلاني‌ و گردش‌ ثروتها مورد توجه‌ قرار مي‌ دهد. البته‌ اين‌ نوع‌ آرماني‌ بابذل‌ توجه‌ خاص‌ به‌ برخي‌ ازصفات‌ پديده‌ مورد بررسي‌ و ناديده‌
گرفتن‌ برخي‌ صفات‌ ديگر بدست‌ آمده‌ است‌ اما بهرحال‌ اصالت‌ سرمايه‌ داري‌ صنعتي‌ رانسبت‌ به‌ سرمايه‌ داري‌ رباخواران‌ ياتدارك‌ كنندگان‌ جنگ‌ كه‌ درهمه‌ جامعه‌ ها سابقه‌ داشته‌ است‌ را آشكار مي‌ كند .
حال‌ به‌ توضيح‌ نحوه‌ استفاده‌ ازاين‌ روش‌ درتبيين‌ " مديريت‌ جهادي‌ " مي‌ پردازيم‌. بااستفاده‌
ازروش‌ " شباهتهاي‌ ساختاري‌ " مي‌ توانيم‌ " مديريت‌ جهادي‌ " رانيز كه‌ پديده‌ منحصربه‌ فردي‌ است‌ بشناسيم‌. براي‌ تحصيل‌ اين‌ شناخت‌ ابتدا بايستي‌ انواع‌ آرماني‌ " جهاد " و " مديريت‌ جهادي‌ " رابسازيم‌ ونسبت‌ هاي‌ منطقي‌ وشباهتهاي‌ ساختاري‌ بين‌ اين‌ دونوع‌ رااثبات‌ كنيم‌. همچنين‌ ازآنجا كه‌ مديريت‌ نهاد جهاد سازندگي‌ درگذر زمان‌ ودر تعامل‌ بامحيط‌ تغييركرده‌ است‌ مي‌ توانيم‌ بامقايسه‌ شباهتهاي‌ ساختاري‌ نوع‌ آرماني‌ " مديريت‌ جهادي‌ " ونوع‌ آرماني‌ " مديريت‌ نهاد ويا وزارت‌ جهاد سازندگي‌ " در چند مقطع‌ زماني‌ ، درمورد وجود ياعدم‌ وجود نسبت‌ منطقي‌ ميان‌ دونوع‌ آرماني‌ اخيرقضاوت‌ كنيم‌. دراين‌ رهگذر است‌ كه‌ ميتوانيم‌ الگو وشيوه‌ مديريت‌ مشاركتي‌ متناسب‌ با ويژگي‌ هاي‌ فرهنگي‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ راارائه‌ دهيم‌.
براي‌ ساختن‌ نوع‌ آرماني‌ " جهاد " بايستي‌ به‌ متون‌ ديني‌ وعالمان‌ آن‌ حوزه‌ و همچنين‌ تجربيات‌ بشر تحت‌ اين‌ نام‌ مراجعه‌ كرد. جهاد به‌ معني‌ كوشش‌ الهي‌ قدمتي‌ به‌ اندازه‌ قدمت‌ بشريت‌ دارد. جهاد تلاشي‌ اعتقادي‌، خود آگاهانه‌، همه‌ جانبه‌، همگاني‌ وهميشگي‌ است‌. جهاد درسطح‌ خرد مبارزه‌ بانفس‌ و درسطح‌ كلان‌ پيكاري‌ اجتماعي‌ براي‌ محو ظلم‌، فقر و بي‌ عدالتي‌ است‌. جهاد در هردو سطح‌ ازانگيزه‌ هاي‌ دروني‌ افراد سرچشمه‌ گرفته‌ وبدون‌ آن‌ جامعه‌ كامل‌ نيست‌ جهاد حاوي‌ دومفهوم‌، يكي‌ سلبي‌ وديگري‌ ايجابي‌ است‌. وجه‌ سلبي‌ آن‌ ازبين‌ بردن‌ ظلم‌ چه‌ برنفس‌ وچه‌ برجامعه‌ ووجه‌ ايجابي‌ آن‌ سازندگي‌ نفس‌ وياسازندگي‌ جامعه‌ است‌.
نكاتي‌ كه‌ درمورد نوع‌ آرماني‌ " جهاد " توضيح‌ داده‌ شد مواردي‌ ابتدائي‌ است‌ و براي‌ ساختن‌ نوع‌
آرماني‌ " جهاد " بايستي‌ كاربيشتر پژوهشي‌ انجام‌ شود.
تجربه‌ عضويت‌ در جهاد سازندگي‌ تقريباً ازابتداي‌ تشكيل‌ آن‌ تاكنون‌، مطالعه‌ ودقت‌ درپژوهشهايي‌ كه‌ دراين‌ حوزه‌ صورت‌ گرفته‌ ودر دسترس‌ بوده‌ وهمچنين‌ تحليل‌ محتواي‌ اسناد وسخنان‌ به‌ جاي‌ مانده‌ از بنيانگزاران‌ جهاد سازندگي‌ امكان‌ پيشنهاد مؤلفه‌ هايي‌ براي‌ ساختن‌ نوع‌ آرماني‌ " مديريت‌ جهادي‌ " رابه‌ نگارنده‌ مي‌ دهد. مؤلفه‌ هاي‌ مديريت‌ جهادي‌ به‌ شرح‌ زير است‌ :
1 - وجود انگيزه‌ خدائي‌ درفعاليت‌ مادي‌، تبليغ‌ اسلام‌ وانقلاب‌
2 - خود باوري‌، اعتماد به‌ نفس‌، جرئت‌ دركار، نوآوري‌، خطرپذيري‌، پويائي‌ وخلاقيت‌
3 - اعتقاد به‌ استقلال‌ ولزوم‌ خود كفائي‌
4 - علاقه‌ به‌ كار ايثارگرانه‌ براي‌ محرومين‌
5 - احساس‌ تعهد ومسئوليت‌ شديد دررسيدن‌ به‌ هدف‌ وسرعت‌ دركار
6 - صراحت‌ لهجه‌، آزادگي‌ و پالش‌ گرايي‌
7 - توان‌ كاردسته‌ جمعي‌، مشاركتي‌، شورائي‌ واعتقاد به‌ عدم‌ تمركز درتصميم‌ گيري‌ هاي‌ كلان‌
8 - همدلي‌ بامردم‌ وتوان‌ جلب‌ مشاركت‌ آنان‌ واهميت‌ دادن‌ به‌ آن‌
9 - وجود همّيت‌ سازماني‌ قوي‌ وعلاقه‌ به‌ جهاد سازندگي‌
10 - برقراري‌ روابط‌ عاطفي‌ و غيررسمي‌ درانجام‌ فعاليت‌ هاي‌ رسمي‌
11 - قناعت‌، ساده‌ زيستي‌ شخصي‌ وسازماني‌ ، صرفه‌ جوئي‌، امانتداري‌ و درنظر گرفتن‌ منافع‌ عمومي‌
12 - سادگي‌ سازماني‌، اعتماد به‌ همكاران‌ و مساعد نمودن‌ محيط‌ سازمان‌ براي‌ رشد اعضاء
13 - نشاط‌ و سرزندگي‌ دركار، وجود روحيه‌ جواني‌
14 - داوطلبانه‌ بودن‌ فعاليت‌ وهمكاري‌
بهيمن‌ ترتيب‌ مي‌ توان‌ مؤلفه‌ هاي‌ نوع‌ آرماني‌ " مديريت‌ نهاد ياوزارت‌ جهاد سازندگي‌ " رادر مقاطع‌ بعدي‌ با درنظر گرفتن‌ تطبيق‌ هائي‌ كه‌ نهاد جهاد سازندگي‌ در بامحيط‌ درخود بوجود آورد، معرفي‌ كرد. قضاوت‌ درمورد اينكه‌ آيانسبت‌ منطقي‌ بين‌ " مديريت‌ جهادي‌ " و " مديريت‌ نهاد ياوزارت‌ جهاد سازندگي‌ " وجود دارد ياندارد، بدون‌ انجام‌ پژوهش‌ ميسر نيست‌. درهرصورت‌ چنين‌ پژوهشي‌ : اولاً مي‌ تواند به‌ شناخت‌ يك‌ پديده‌ منحصر به‌ فرد انقلاب‌ اسلامي‌ وثبت‌ وضبط‌ تجربه‌ جهاد سازندگي‌ بصورت‌ علمي‌ منجر شود كه‌ به‌ خودي‌ خود از ضرورت‌ واهميت‌ به‌ سزاي‌ تاريخي‌ برخوردار است‌. ثانياً مي‌ تواند منجربه‌ ارائه‌ الگوي‌ متناسب‌ مديريت‌ مشاركتي‌ در جمهوري‌ اسلامي‌ منجر شده‌ وضمن‌ اصلاح‌ مديريت‌ در جهاد سازندگي‌ را براي‌ اصلاح‌ ساختار مديريتي‌ كشور كه‌ مردم‌ دردوم‌ خرداد 1376 طلب‌ كرده‌اند ارائه‌ دهد. اين‌ همان‌ است‌ كه‌ رياست‌ محترم‌ جمهوري‌ در بازديد از جهاد سازندگي‌ ازبدنه‌ علمي‌ ـ پژوهشي‌ جهاد سازندگي‌ طلب‌ انجام‌ آن‌ را نمودند. اين‌ مقاله‌ به‌ اميد ارائه‌ پيشنهادي‌ علمي‌ وعملي‌ براي‌ انجام‌ اين‌ رسالت‌ اخيرنوشته‌ شد واميد است‌ كه‌ مفيد فايده‌ واقع‌ شود. ازخوانندگان‌ علاقه‌ مند تقاضا دارم‌ هرگونه‌ نظرات‌ اصلاحي‌ و تكميلي‌ درانتخاب‌ روش‌ مناسب‌ براي‌ پژوهش‌ درباب‌ موضوع‌ مطرح‌ شده‌ دارند رابه‌ اطلاع‌ نگارنده‌ برسانند .


تذكر:
اين مقاله به اولين جشنواره شهيد رجائي كه تحت عنوان همايش مشاركت كاركنان ونقش آن در پيشرفت امور سازماني در شهريور ماه 1377 برگزار شد؛تقديم شده است.خلاصه اين مقاله در خلاصه مقالات همايش چاپ شده است.سازمان امور اداري واستخدامي كشور برگزار كننده همايش بوده است.

محمد حسن محقق معين
26 خرداد 1382

Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  8:57 AM  || 

اوراق دفتر :